سلام
امروز روز خیلی خوبی بود. از اول واستون کامل بگم:
صبح طرفای ساعت ۱۰:۳۰ بیدار شدیم با سایه ساعت ۱۲:۳۰ بود تقریبآ که از خونه زدیم بیرون به بهانه این که من کلاس دارم سایه می خواهد بره ارایشگاه ابروهاش رو برداره. رفتیم من اول پرسیدم که شنبه کلاس چی دارم بعد هم رفیتیم یه جای مشتی
قلیون کشیدیم بعد یه سر خونه شیوا اینا ساعت ۵:۳۰ قرار با نجمه .۵:۴۵نشستن کافی شاپ ۶ امدن میلاد امیر و امیر حسین شروع به خندیدن تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا ساعت ۸:۳۰ البته امین و وهاب هم تو این برهه زمانی امدن پیشمون و کلی خندیدیم خیلی ها و کلآ بهمون خوش گذشت.

راستی یادم رفت ظهر هم به مهرزاد زنگ زدم. مهرزاد یه دوست خوب تهرانیه که شهررضا درس میخونه و من شدیدآ دوستش دارم.

الان هم خستم چون هم موهای پرستو رو رنگ کردم هم موهای یلدا رو.

میلاد اینا هم امشب وصل نیستن رفتن یللی تللی

من هم حوصله ام سر رفته خسته هستم اما خوابم نمیاد.
به هر حال بالا برین پایین بیییان من دوستتون دارم.

گلی خانم جون